ماندالا کلمهای است که از زبان سانسکریت آمده و در لغت به معنی «دایره» است. ماندالا نقشی هندسی است که نمایانگر جهان هستی به اشکال مختلف است. ریشه فلسفی ماندالا در دین بودا و هندوییزم است. در طرف دیگر، نقشهایی شبیه به ماندالا داریم که از دل فرهنگ عربی/اسلامی ظهور کردهاند؛ نام این نقوش «شمسه» است و شباهتهای ظاهری و فلسفی زیادی با ماندالا دارد. با توجه به تاریخ، شاید بشود ارتباطی بین این دو مضمون هنری/هندسی/معماری پیدا کرد. امروز در بازینگار میخواهیم محصولی را بررسی کنیم که دقیقاً سعی کرده همین کار را بکند.
«پازل داستانی: ظهور شمسه» توسط استودیو چکپوینت ساخته و برای اندروید منتشر شده است. ما در بازینگار نسخه ۱.۹ آن روی کافه بازار را بررسی کردهایم. گیمپلی اثر در دسته پازل قرار میگیرد اما دستهبندی کلی محصول داستانی است چرا که قصهای را روایت میکند که شما برای شنیدن/خواندن هر قسمت از آن باید یک شکل ماندالا/شمسه را کامل کنید. به خاطر اینکه ارتباط یک به یکی بین قصه و پازلها نیست نمیشود مشخص کرد آیا داستان در خدمت پازلهاست یا پازلها در خدمت روایت، اما شاید بتوان ادعا کرد تمرکز و وزنه محصول روی قصهاش بنا شده. داستان درباره جوانی هندیست که در زمانهای قدیم به اسارت گرفته میشود و بعد طی اتفاقات فراوان و فراز و نشیبهای بسیار آزادیاش را پس میگیرد. قصه جزئیات زیادی دارد و شروع یا پایانش به اندازه مسیر و بطنش مهم نیست؛ بدون زمینه شروع میشود و بدون نتیجه تمام. پیش از شروع هر مرحله، متن داستان به نمایش در میآید و همزمان توسط راوی برایتان خوانده میشود. در انتهای متن یک دکمه آبی قرار دارد که با کلیک روی آن میتوانید به اطلاعات بیشتری درباره یکی از کلمات یا مفاهیم موجود در پاراگراف داستانی دست پیدا کنید.
قصه از چه قرار است
داستان ظهور شمسه مسیر جالبی دارد و چند جا میتواند انگیزه اصلی برای پیشروی باشد. مراحل در شش فصل دستهبندی شدهاند که بر اساس فصول داستانی تقسیم شده. بستر تاریخی و ارجاعات مستندی که به مفاهیم و کلمات متن در بازی قرار گرفتهاند هر دو به فضاسازی برای داستان کمک کردهاند، اما اشکالات ریز و درشتی که در این قسمت وجود دارد کمی از تاثیر و اهمیت قصه و تاکید سازنده روی آن (در حدی که توی عنوان محصول، «پازل داستانی» قبل از «ظهور شمسه» آمده) کاسته است. نسبت وقایع و رویدادها و جابجاییها به طول قصه و محدودیت کلماتی که سازنده با رعایت آن سعی کرده داستان هر مرحله بیش از یک بند (پاراگراف) نباشد منطقی نیست؛ چندین و چند جابجایی و سفر و اتفاق و شخصیت جدید در این بازه کوتاه پرورانده نمیشوند و بیشتر باعث شلوغی و پراکندگی شدهاند. حتی خود قهرمان داستان تصویر واضحی ندارد. ایرادات ریزی هم مثل یکنواختی صدای راوی، غلطهای املایی، زیاد بودن حجم کلمات (با احتساب نوشتههای دکمه آبی)، به ساختار روایی ظهور شمسه آسیب وارد کردهاند. همچنین، یک کتابخانه یا Codex در بازی نیست که بتوانیم داستان را متصل و یکجا بشنویم یا بخوانیم.
گیمپلی از چه قرار است
گیمپلی تماماً پازل است، پازل به معنای واقعی کلمه؛ وظیفه بازیکن وصل کردن قطعات ریز یک طرح ماندالا/شمسه به هم و تکمیل تصویر در زمان محدود است. قطعات پازل یکدست و با شکلهای تمام هندسی نیستند. زمینه طرح مشخص است و بازیکن میتواند با دقت به طرح زمینه و توجه به گوشه و کنارها قطعات را کنار هم بگذارد. محدودیت زمانی در ابتدا کمی کار را سخت میکند و مراحل اولیه بازی را دشوار نشان میدهد. اما با کمی پیشروی، قلق کار دستتان میآید و دیگر نیازی به تکرار مراحل نخواهید داشت. این مسئله هم در کل بازی را کوتاه کرده، هم باعث شده بین گیمپلی فصل اول و فصل آخر (یا هر کدام دیگر) فرقی نباشد؛ نه درجه دشواری و نه طرح کلی اشکال، هیچکدام تغییر به خصوصی ندارند و چالش جدیدی در مراحل بالاتر منتظرتان نیست. انگیزههای ادامه دادن یکی رسیدن به نتیجه داستان و دیگری (شاید) دیدن طرحهای ماندالا/شمسه بیشتر باشد. قرار دادن محدودیت زمانی با اینکه به جهت ایجاد چالش و خلق هیجان بوده اما عملکرد کاملی ندارد چون هیچ سامانه کمکی/درآمدی برای پشتیبانی آن در نظر گرفته نشده. همچنین، رابطه محسوسی بین زمان مرحله و پازل مورد نظر وجود ندارد.
گرافیک از چه قرار است
طرح و نقشهایی که به عنوان پازل مرحله در ظهور شمسه کار شدهاند زیبا و از لحاظ گلکاری و ظرافت متنوع هستند. حالت ظاهری پازلها شبیه به قطعات کاشیِ بریده شده است؛ با الماس و خیلی دقیق بریده شدهاند و به شکل تصادفی پیش دستتان قرار میگیرند. به جز ماندالا/شمسهها، خبر دیگری در تصویر نیست: زمینهای تاریک که انگار آسمان شب است با چند کلید ساده. طراحی کلیدها و رابط کاربری ساده و شیک است (و شبیه به «خدای جنگ» و «سفیر عشق») اما قلمی که برای نوشتهها انتخاب شده میتوانست خیلی بهتر باشد. ظهور شمسه ظاهری کمینه و جمع و جور دارد. فقط برخی از ماندالا/شمسهها افت کیفیت بافت دارند که البته نه تعدادشان زیاد است نه خیلی مشهود هستند.
موسیقی از چه قرار است
موسیقی زمینه ظهور شمسه از ابتدا و یک نفس تا انتها ثابت است؛ قطعهای مرموز و شاید عمیق که انگار سعی دارد فضای بازی را اسرارآمیز جلوه دهد. شاید بشود بین پازلها و آهنگ پس زمینه از لحاظ رازآلود بودن رابطه ایجاد کرد، اما خیلی بین قصه و موسیقی خط وصلی به گوش نمیرسد. بهتر بود سازنده در زمان روایت داستان از صداهای زمینهای مرتبط با فضای قصه استفاده میکرد تا عمق کار بیشتر شود. به جز یک قسمت، تمام پاراگرافهای داستانی روایت صوتی دارند و میتوانید به آنها گوش کنید. با اینکه این کار تجربه یک اثر پازلی را متفاوت میکند اما حجم محصول را افزایش داده. قشنگترین اتفاق صوتی در ظهور شمسه جلوه صوتی اتصال قطعه کاشی صحیح سر جای خودش است؛ صدایی دقیق و واقعی از چیدن کاشی/شیشه روی زمینهای سخت (انگار دارید سالنی را کاشی کاری/ آینه کاری میکنید!).
نتیجه از چه قرار است
ظهور شمسه بیشتر از یک بازی تجاری شبیه به پروژه دانشجویی یا یک اثر هنری است. ظرفیتهای خوبی در این محصول هستند که با کمی ویرایش و تقویت میتوانند راه را برای نسخه بعدیاش هموار کنند. مواردی مثل تعیین درجهبندی دشواری بر اساس پازل/زمان، ثبت امتیازات و جدول طبقهبندی، چالشهای ترکیبی، و گالری ماندالا/شمسه میتوانند پایه سامانه درآمدی محصول باشند. همچنین برطرف کردن اشکالات ریز و نامربوط مثل املا و نگارش و قلم، یکدست نبودن شماره فصل با شماره مرحله و شمارهای که راوی میخواند، حجم بالای محتوای متنی، و اشکالات ریزِ مربوطْ مثل فاصله زمانی بین تاچ تا اجرای دستور، یکشکلی پازلها، و زمانبندی غیر پویا، میتواند راهِ بهروزرسانهای اثر را روشنتر کند.
نسخه بررسی شده: ۱.۹
دانلود بازی پازل داستانی : ظهور شمسه